فرارسیدن نیمه شعبان، ولادت حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف مبارک باد

احمد رفیعی فلاح آبادی مدیر دبیرستان غیردولتی پسرانه آینده دوره دوم ناحیه یک رشت

اشاره

وجود مهدی(عج) مورد اتفاق فرقه های اسلامی است. به اعتقاد شیعیان، آن حضرت، امام دوازدهم و از فرزندان امیرالمؤمنین علی(ع) است. پرسش های مهمی در مورد آن حضرت مطرح است. در این مجال می کوشیم با مراجعه به متون کهن فارسی، پاسخ این پرسش ها را بیابیم:

«آن حضرت، امام دوازدهم است از ائمه اثنا عشر(ع). لقب شریفش را مهدی صاحب­الزمان خوانند… از اولاد علی بن ابی طالب(ع) است و زینت زمین و زمان و مَهْبط اَمن و اَمان … خلیفه و امام زمان, … پسر امام حسن عسکری(ع) است و اَلیوم، موجود است و به واسطه حکمت مخفیه الهی، در پرده غیبت است و ظهورش بِلاشَک و رِیب».[1]

وجود حضرت مهدی

نکته: «از حضرت رسول(ص) منقول است: اگر از دنیا نماند جز یک روز, همانا خداوند تعالی آن روز را طولانی می کند, تا اینکه مردی از خاندان من [از پس پرده غیبت] بیرون بیاید. اسم او، اسم من و کنیه او، کنیه من است. زمین را پر از داد و عدل می کند. آن حضرت خروج خواهد کرد و بساط عدل خواهد گسترانید و داد مظلوم از ظالم خواهد گرفت».[2]

حکایت: «حکیمه خاتون می گوید که من و نرجس خاتون ـ که مادر آن حضرت است، به وقت وضع حمل ـ به فرموده پدرش حسن عسکری ـ «اِنا انزَلْناه» می خواندیم، آن حضرت نیز در شکم مادر می خواند. از آن ترسیدم. دیگر باره آواز بر آمد: سلام بر شما ای عمه و مادر! مترسید و تعجب مکنید و چون متولد شد از او نوری ظاهر شد که بر نور چراغ غلبه کرد و به زانو در آمد و سر سوی آسمان کرد. و در بعضی کتب چنان است که پیشانی بر زمین بگذاشت و گفت: «الحمد لله رَبِّ العالمین».[3]

امامت مهدی(عج) از زبان پدرش

پدر بزرگوار ایشان، امام حسن عسکری(ع)، در جواب پرسش یکی از شیعیان، تصریح به امامت امام مهدی(ع) بعد از خود کرده اند. احمد بن تاج الدین استرآبادی در کتاب آثار احمدی می نویسد:

حکایت: «ابی الادیان می گوید: به رسم رسالت از پدر آن حضرت [امام حسن عسکری] در محل وداع مفارقت کلی از آن حضرت نمودم و گفتم: مولای و سیدی! امام و پیشوا و خلیفه و مقتدا بعد از شما که خواهد بود؟ فرمود: آن که جواب نامه بستاند و از نُقُود آنچه بر تو باشد, بعد از نشانی [دادن] از تو طلب نماید.» [ابی الادیان در ادامه می گوید]: «بعد از آمدن من، آن حضرت بر جوار حضرت حق رفته بود و مردم جعفر را که برادر آن حضرت و عمّ حضرت امام مهدی بود, تعزیت می دادند. من تعزیت رسانیدم, مرا هیچ نگفت. درنگی برآمد،[4] یکی آمد که مهدی تو را می طلبد, رفتم و سلام کردم. فرمود: کتابت فلان و فلان را که آورده ای تسلیم کن و هر چه دراهم و دینار هر کس فرستاده بود, به نام آن کس و مقدار دراهم [نام برد و فرمود:] آن را هم تسلیم کن, دست وی بوسیدم و روی خود بر پایش مالیدم و [همه آنها] را تسلیم وی نمودم».[5]

غیبت و طول زندگانی

غیبت حضرت امام مهدی(ع), دلیل این نیست که آن حضرت در قید حیات نباشد. احمدبن تاج الدین استرآبادی در توضیح این مطلب در کتاب آثار احمدی چنین می نویسد:

نکته: «روایت است که شیخ شهاب الدین ابی طلحه در کتاب خود آورده که چون پدر آن حضرت, امام حسن عسکری(ع) به جوار رحمت حق پیوست، وی (= امام مهدی(ع)) به یکبارگی از خلق انقطاع نمود و به هیچ وجه به دوستان, چه جای دشمنان اختلاط[6] نمی نمود. یک چند وی را ندیدند, در وجود و عدم او سخنان گفتند و اختلاف در میان امت افکندند؛ اما غیبت آن حضرت، موجب آن نیست که در قید حیات نباشد و چون در قُدرت کاملِهِ کامِلُ القُدرَه [= حق تعالی] عجیب نیست و غریب نمی نماید که غایب باشد بعد از مدتی ظاهر گردد. به صحت رسیده و کسی از فرقه[های] اسلامیه مخالفت آن نکرده اند که از مقبولان درگاه الهی چون خضر و الیاس(ع) زنده و موجودند و از مردودان درگاه پادشاهی چون شیطان زنده است و در اَقْطار عالم به فساد و اِفساد عالمیان مشغول است».[7]

امام عصر(عج) از زبان مادر

درباره غیبت آن حضرت از زبان مادر بزرگوارشان، حضرت نرجس خاتون، چنین نوشته اند:

نکته: «نزد پسر خود رفتم و گفتم: ای نوردیده من و ای سُرور سینه غم رسیده من! به درستی و راستی که دشمنان عزم جزم کرده اند تا تو را به دست آرند و به نَفَس کِشیدن امان ندهند تا نکشند. فرمود که من سِلاح حِرْز الله پوشیده­ام و زِرِه حمایت الله در بر افکنده­ام؛ «حَسْبِی الله و نِعْمَ النَصیر.»[8] خلایق, مرا دیگر نخواهند و اگر ببینند نخواهند شناخت تا آن زمان که وعده رسد. این بگفت و از نظر غایب شد».[9]

حکیم ملا عبدالرزاق فَیّاض لاهیجی در کتاب گوهر مراد درباره چگونگی آغاز غیبت کبرای آن حضرت می فرماید:

حکایت: «و چون نوبت وکالت [و نیابت آن حضرت] به علی بن محمد السمری رسیده, خبر داد که حضرت صاحب وی را خبر داده به موت وی و تعیین روز وفات, و فرمود که کسی را وکیل نکند که وقت غیبت کبرا رسیده و در این غیبت امتحان خواهد کرد خدای تعالی مؤمنان را, پس علی بن محمد السمری در همان وقتی که [آن حضرت] خبر داده بود وفات کرد».[10]

شناخت نامه حضرت مهدی(عج)؛ عصر غیبت و دوران ظهور

تهیه: حسن اردشیری لاجیمی

شناخت صفات حضرت مهدی(عج)

نکته: «ای درویش! شیخ سَعْدُالدین در حق این صاحب زمان، کتاب ها ساخته است و مدح وی بسیار گفته است، فرموده است که علم به کمال و قدرت به کمال دارد. تمامت روی زمین را در حکم خود آورد و به عدل آراسته گرداند. کفر و ظلم را به یک بار از روی زمین بردارد. تمامت گنج های روی زمین بر وی ظاهر گردد.

این درویش! هر چند صفت قدرت وی کنم، از هزار، یکی نگفته باشم. این بیچاره در خراسان در خدمت شیخ سعدالدین بودم, و شیخ مبالغت بسیار می کرد در حق این صاحب الزمان, از قدرت و کمال وی, چنان­که از فهم ما بیرون می رفت و عقل ما به آن نمی رسید. روزی گفتم که یا شیخ! کسی که نیامده است, در حق وی این همه مبالغت کردن مصلحت نباشد, شاید که نه چنین باشد. شیخ برنجید, ]از آن پس چنین سخن گفتن[ ترک کردم و بیش از این نوع سخن نگفتم:

ایشان دانند جانم ایشان دانند

ایشان که سر زلف پریشان دانند».[11]

«ای درویش! آن قدر چیزهایی به او داده شده است که اگر یک صدم آن را حکایت کنم, مردم باور نخواهند کرد و گویند که یک فرد بشر نمی تواند آنها همه را دارا باشد. دقایق آن چنان بسیار و بی­شمار است که نمی توانم به قلم آورم».[12]

عصر ظهور

نکته: «ای درویش! صاحب الزمان، صاحب مرتبه کمال علم و مرتبه کمال قدرت است. مرتبه کمال و قدرت، مصاحب اویند. وی تمام عرصه زمین را تصرف خواهد کرد و هر گونه ظلم و بی­عدالتی را از عرصه زمین محو خواهد کرد و زمین را پر از عدالت خواهد کرد. در عصر وی افراد، بیشتر در صلح و سعادت خواهند بود».[13]

«شیخ سعدالدین حموی کتاب­هایی در موضوع «صاحب الزمان» تصنیف کرده و از او ثناها گفته است. وی بشارت داده است که در عصری که ما زیست می کنیم, او ظهور خواهد کرد. اما من به سهم خویش برآنم که زمان ظهور او بر کسی شناخته نیست».[14]

مدعیان دروغین در زمان ظهور

نکته: «ای درویش! هیچ تردیدی وجود ندارد که وی ظهور خواهد کرد؛ چرا که پیغمبر(ص) ظهور وی را بشارت داده و علایم آن را ذکر کرده, اما زمان ظهور او معلوم نیست. آنچه شیخ می گوید, یعنی اینکه عصر ظهور صاحب الزمان فرا رسیده است، فکر بسیار کسانی را که از خود چنین رأی دارند، مشوش کرده و مشوش خواهد کرد. آنان گویند که ما صاحب الزمانیم و علاماتی که درباره او پیش گویی شده است, همه برای ما ظاهر خواهد شد. باری, این علامت ظاهر نشده است. آنان در این نومیدی مرده­اند، و بسیاری از دیگران خواهند آمد، و در نومیدی خواهند مرد».[15]

«ای درویش! شیخ هر چه فرماید, از سر دید فرماید؛ اما بسیار کس به این سخن زیان کردند و می کنند و بسیار کس سرگردان شدند و می شوند. مراد من از این سخن، آن است که من در عمر خود چندین کس را در خراسان و کرمان و پارس دیدم که این دعوی کردند که این صاحب الزمان که خبر داده اند ماییم و این احوال که خبر داده اند، بر ما ظاهر شد و نشد. و در این حسرت مردند، و بسیار کسِ دیگر آیند و این دعوی کنند و در این حسرت میرند».[16]

منبع مقاله سایت حوزه

Leave a Comment